بــامشکــلات بیمــاران آشنــا شویــد
روزهای پر رنج یک بیمار پروانه ای
وقتی از روزهای قبلِ خانه ایبی میگوید، هنوز تلخی آن روزها در صدایش پیدا است…
روزهایی که نمیدانست جز خودش، کسی دیگر هم درگیر همین بیماری هست. روزهایی که مردم بیماریاش را نمیشناختند، از او فاصله میگرفتند و گاهی سوالهایی میپرسیدند که قلبش را میآزرد. اما با تولد خانه ایبی، زندگی ندا تغییر کرد. امروز، با امید و لبخند از روزهایی میگوید که دیگر تنها نیست؛ از اینکه حالا جامعه بیشتر میداند و بیشتر همراه است. ندا با قدردانی از همه شما میگوید: «با کمک خانه ایبی و همت حاج آقا، شرایط ما خیلی بهتر شده… امیدوارم خانه ایبی روز به روز قویتر بشه.»
این آرزو، فقط با حضور و همراهی شما ممکن است.
بـــا مـــا همـــراه خواهـــید بـــود